جملات زیبای کودکی
امروز ناخوداگاه یاد جملات جالب کودکی هام افتادم .
*کشتم شپش شپش کش شش پا را .
*چایی داغه ، دایی چاقه !
*سه شیشه شیر ، سه سیر سرشیر.
*امشب شب سه شمبه س ، فردا شبم سه شمبه س ، این سه 3 شب اون سه 3 شب
هر سه 3 شب سه شمبه س.
*سپر جلو ماشین عقبی خورد به سپر عقب ماشین جلویی.
* شش سیخ جیگر سیخی شش زار
*سربازی سر بازی سرسره بازی سر سرباز سرسره بازی را شکست.
*آن مان نماران، دو دو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی
*دختره اینجا نشسته گریه میکنه زاری میکنه از برای من یکی رو بزن!!
*دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده!...سواد داری؟!!! نچ نچ نچ ، بی سوادی ؟!
* ده، بیست، سه پونزده، هزار و شصت و شونزده هر کی میگه شونزده نیست هیفده
هیجده نوزده بیست ...
* ماشین مشتی ممدلی نه بوق داره نه صندلی ، صندلی هاش فنر داره، نشستنش
خطر داره
* دم دم دم آقای مقدم یک چایی خوردم پولش رو ندادم
* پسرا شیرن مثل شمشیرن ...
یادش بخیر ...
امیدوارم جملات کودکی ها رو از یاد نبریم ...